شاید یه راهی باشه

دفتر شعر من

بایگانی

آخرین مطالب

به تو می اندیشم

در حیرتم از خود

ذهن مغشوش، مشوّش ، پریشان حالم

به تو می اندیشد

با هیاهوی مکان ، بی هیاهوی زمان

این که تن سالم

                دماغم چاق 

                        رخم گلگون

دم و بازدم همه از عمق وجود

 به تو می اندیشم

وه چه مضحک !

ساده کاری ست که از هر کس و ناکس آید

من اگر کور شوم ،کر شوم ،لال شوم

من اگر تکّه شوم، ذره شوم ،خاک شوم

یا که چون پودر شوم در دل خاک

شایدم سنگ شوم در دل راک

باورم کن پایبندم که فقط

به تو اندیشم و بس ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۰۳
وحید صادقی

 

در ناگفته های تاریخ کرمان نقل است:

که آقا محمد خان قاجار

چشمان تو را دید

و

دست از جنایت کشید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۸ ، ۱۲:۱۷
وحید صادقی

درخلوت خود نشسته بودم زوری

فارغ ز خیال و فکر و هر مقصودی

حاکم شده بود بس سکوتی شیرین

گربود عدم، صدای آهنگینی

نخورده می چوگویی هفت خطم

سر و فکر و دل و دستم همه مست

صدای حزن آن ساعت دیوار

همه سرمستی ام را داد برباد

بگفتا : که ای خیره سرِ سرخوشِ مست

من فریاد زنم تو گویی آهنگین است؟!

گفتم : ز چه فریاد؟ مگردیوانه شدی؟

یا که آسایش خلق را بازیچه شدی؟

هردم شنوم صدای تیک تاکت را

برهم زده خلوت دل و جانم را

آهنگ صدا،یا که فریاد، حرفی نیست !

درپشت نقاب هیچ کدام خیری نیست

اشباع شده تار و پودم همه از شر

کم کن،برسان خیر، که سخت محتاجم

گفتا: که هر تیک تاک من خیری عظیم است

اما چه سود وقتی که تعبیرش به گوش ت یاسین است ؟

دانی ز بنگاه سیبی برزمین ماوا گرفتا

علم فیزیک هم از پی اش بلوا گرفتا

هستی درختی پر ز سیب های زمان است

هرثانیه اوفتد ولی عاقل کجا هست ؟

باز کن ، بازکن پنجره اندیشه را

تا که حل گردی دراین ثانیه ها

" آزمودم عقل دور اندیش را

بعد از این دیوانه سازم خویش را "

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۷ ، ۱۱:۲۶
وحید صادقی